هوای دلتنگی بیداد میکنه دلم به این رفتن راضی نیست
دلم میخواد مثل بچگی ها خودمو بدم دست رویاهام
ولی این عشق و دوری حقیقته یه بازی نیست
دلم برای چشمای بی نهایت مهربونت تنگ میشه
حس میکنم با رفتنم عشق من در دل تو کم رنگ میشه
میسپارمت به خدا مهربون قشنگم
یادت باشه در این سفر بیشتر از همیشه دلتنگم...!!
دوستای خوبم یه مدت نبودم دلم براتون تنگ شده بود خوشحالم که تنهام نذاشتین
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است
چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم
پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم!!!
من ماندم و حلقه طنابی در مشت بارفتن تو به زندگی کردم پشت
بگذار فردا برسد میشنوی دیروز غروب عاشقی خود را کشت